سوت علی صفایی به نشانه پایان مصاف عصر گذشته تراکتور در خانه نساجی، تمام رشتههای سرخ های تبریز را پنبه کرد تا نه تنها رده سوم جدول را به سپاهان بدهند، که رتبه چهارمیشان هم توسط ملوان تهدید شود.
اما بدتر از شکست در برابر نساجی، ادامه وضع بحرانی در اردوی تراکتوری ها است، وضعیتی که با رفتن پاکو خمز هم آرام نشده و کار به جایی رسیده که هواداران شبانه به استقبال بازیکنان تیمشان در فرودگاه رفته و با شعارهای تند و آسیب رساندن به خودروی حامل آنها، اعتراض خود را نشان دادند.
کسب فقط ۲ امتیاز از چهار بازی موجب شد تا تعریف و توصیف ها از تیم خمز که قبل از عید استقلال خوزستان، هوادار و شمس آذر قزوین را برده بود، خیلی زود رنگ ببازد و شعار حیا کن تراکتور را رها کن در سکوها به گوش برسد.
از منظر فوتبالی و فنی، تراکتور در نیمفصل دوم تا قبل از بازی با ذوبآهن نوسان خیلی کمی داشت و آخرین باخت این تیم به بازی با پرسپولیس برمیگشت به طوری که تراکتور توانسته بود از غفلت سپاهان نهایت بهره را برده و رده سوم رقیب اصفهانی را تسخیر کند و یک تعقیب کننده جدی برای ۲ تیم بالای جدول لقب بگیرد.
باخت چهار گله خانگی به ذوبآهن جرقه اصلی اعتراض هواداران را زد تا آنها تعارف را کنار زده و با فراموشی شعار معروف عیبی یوخ، این بار فریاد حیا کن رها کن سر بدهند، البته پیش از آن نیز هواداران چشم به روزهای آینده داشتند تا نتایج تیم بهبود پیدا کرده و بردهای شیرین مقابل حریفان اصلی یعنی استقلال، پرسپولیس و سپاهان کسب کنند و حداقل با حفظ جایگاه سومی آبروداری کنند.
تراکتوری که معمولاً یقه تیمهای بزرگ را به خوبی می گرفت و در فصول گذشته نتایج بهتری مقابل پرسپولیس، استقلال، سپاهان و ... کسب میکرد، امسال از این نظر هم ضعیفترین نتایج را کسب کرده و حتی یک برد هم مقابل سه تیم یاد شده کسب نکرده است.
اما از منظر غیر فنی، نه فقط تراکتور امسال که تراکتور پنج، شش سال گذشته همواره اسیر حاشیهها بوده و مالک و مدیران عامل متعدد و مربیان پرشمار و بازیکنان مختلف در مهار آن ناتوان بوده و بیشتر خود عامل این بحرانها و حواشی بودهاند و هرگز تجربه های گذشته آنان برای آینده باشگاه سرمشق نشده است.
محمدرضا زنوزی مطلق، مالک چند سال اخیر تراکتور که همه ساله تلاش داشته تا بهترین نفرات ممکن را برای پوشیدن پیراهن تیمش به تبریز بیاورد، همیشه یک جای کارش لنگیده و هنوز هم نتوانسته این ایراد را برطرف کند.
با اینکه ثبات مالکیت باشگاه در تراکتور وجود دارد، اما عدم ثبات مدیریت و تعویض های پی در پی سکانداران فنی تیم موجب شده تا تراکتور هرگز تمرکز لازم برای رسیدن به اهداف خود را نداشته باشد.
عملکرد هوشنگ نصیرزاده در قامت مدیرعامل تراکتور، در این سالها مورد نقد رسانهها و هواداران بوده اما زنوزی هیچ اعتنایی به آن نکرده است.
شلختگی اوضاع تراکتور در شرایطی است که مالک باشگاه ادعا دارد همیشه به دیدگاه هواداران احترام گذاشته و با نظر آنها دست به انتخاب میزند؛ اتفاقی که ضمن احترام کامل به پرشورها که صاحبان اصلی پرهوادارترین تیم آسیا هستند، چندان حرفهای نیست زیرا که سلیقه هواداران با یکدیگر متفاوت است و این موضوع در این سالها به وضوح دیده شده است.
با عبور از لایههای مالکیت و مدیریت باشگاه که به ترتیب مهمترین عوامل موفقیت هر تیمی در هر جای دنیا به شمار میآیند، موضوع کادرفنی مطرح میشود. در این خصوص یک ذهنیت نادرست ایجاد شده که بر اساس آن، میگویند که مربیگری در تراکتور کار هر کسی نیست و یک مربی مقید و آرام برای این تیم نمیتواند کارساز باشد.
این در حالیست که غیر از یکی، ۲ مورد محدود، حتی مربیان به اصطلاح پرشور و پر جنب و جوش لب خط نیز نتوانستهاند کوچینگ مطلوبی برای این تیم داشته باشند.
از لحاظ بازیکن هم، تراکتور در هر فصل در کنار برخی خریدهای خوب، همواره یکی، ۲ بازیکن شاخص برای آسیب رساندن به ذهن و بازی با اعصاب هواداران با فرهنگ هم جذب میکند تا سوهان روح آنها شود.
همه این موارد در شرایطی است که تراکتور بیش از هر تیمی از نعمت و حمایت هوادار برخوردار است اما همان طور که گفته شد، بی ثباتی در نحوه مدیریت و ایرادهای اساسی در تفکرات مالک باشگاه که به زعم خود، راه درستی در پیش گرفته، دلیل اصلی ناکامی این تیم ریشهدار در سالهای گذشته به خصوص امسال بوده است.
ایرادات اساسی در درون دروازه تیم داستان تکراری این فصل و بیشتر فصل های گذشته تراکتور بوده که زنوزی و نصیرزاده از آن سرمشق نگرفته بلکه این تیم پرطرفدار کشور را در دام ضعف دروازه بانان می اندازند تا همچنان تیم در طول فصل به خود بلرزد.
به گفته کارشناسان فوتبال عدم قدرت کافی در گلزنی نیز پای ثابت نقاط ضعف تراکتور در فصل جاری همچنین در فصل های گذشته بوده تا این تیم پربضاعت نتایج لازم را در لیگ برتر و همین طور جام حذفی نگیرد بر این اساس در این فرصت کوتاه باقی مانده باید زنوزی به درستی چشم های خود را باز کند و واقعیت ها ببیند و نصیرزاده نیز بیش از این فرصت سوزی نکند.
با همه این تفاسیر اکنون وقت حمایت دوباره از تراکتور است تا این تیم که لیگ را از دست داده، حداقل در جام حذفی آبروداری کند و بتواند تا حدودی آرامش را به اردوی خود بازگرداند.
در این مسیر، انتخاب جانشین خوب به جای پاکو خمز اهمیت زیادی دارد و مهمتر از آن، حمایت از سرمربی جدید و برآورده کردن ابزار موفقیت اوست تا بلکه تراکتور بازی های باقی مانده از لیگ بیست و سوم و همچنین فصل آینده را بدون تغییر در نیمکت خود سپری کند.
Save