کمی با تاخیر خود را به منزل شهیدان نیکی غازانی می‌رسانم، مادر شهیدان حسن و باقر نیکی، پیر و فرتوت با صدایی نحیف به حضار خوشامد می‌گویند.
شهید باقر نیکی غازانی سال ۴۶ در همان محله به دنیا آمده و سال ۶۳ در جزایر مجنون به شهادت رسیده است و برادرش حسن نیز در سال ۴۸ متولد شده و سال ۶۶ در ماووت کردستان تولدی دیگر یافته است.
سردار اصغر عباسقلیزاده، فرمانده سپاه عاشورا از مادر و خواهر شهدا می‌خواهد، کمی از حسن و باقر برایمان بگویند.
غلامرضا سیفی روایت می کند: مادر با همان صدای ضعیف می‌گوید؛ اینها را خداوند خودش به ما عطا کرده بود و خودش نیز صاحبشان شد، فرزندانم از اول اهل مسجد و عبادت و مجاهدت بودند، می‌گفتند هر وقت با ما کاری داشتی مسجد دنبالمان بگرد.
خواهر شهیدان حسن و باقر نیز به فعالیت های اجتماعی مادرشان اشاره می کند و می گوید: مادرمان در پشتیبانی جنگ پیشقدم بود. سال ها به عنوان فرمانده پایگاه خواهران در محله نقش موثری ایفا کرد.
وی گریزی به پدر خانواده می زند و می گوید: پدر نیز امور مسجد را عهده دار بود، همه ما را به نماز جمعه می برد و می گفت: قبل از اتمام نماز جمعه نباید سفره ای در خانه پهن شود.
[دیدار با خانواده جهاد و شهادت در تبریز با هفت شهید]
سیفی راوی این دیدار ادامه می دهد: در میان رد و بدل شدن کلمات میان میزبانان و میهمانان، تابلویی روی دیوار توجهم را جلب می کند.
عکس هفت شهید روی تابلو نقش بسته است، از برادر شهیدان نیکی می پرسم ماجرای این عکس ها چیست؟! جواب می‌دهد: خانواده ما، اعم از برادران و پسر عمو و پسر دایی و پسر عمه هفت شهید تقدیم انقلاب کرده ایم.
فرمانده سپاه عاشورا به همین تابلو اشاره می کند و می گوید: این خانواده، خانواده جهاد و شهادت است، این خانه هم خانه شهدا است، خوشا به حال ساکنان این خانه.
ما آمده ایم برای توشه راهمان از این خانه تبرک برداریم، ما از خانواده شهدا روحیه می گیریم، انگیزه پیدا می کنیم، همه ما بدون تعارف مدیون خانواده شهدا هستیم.
این دیدار یک ساعته در نهایت صمیمیت و سادگی برگزار شد، هنگام خروج از خانه شهیدان نیکی غازانی، امید و آرامش اندوخته من از این دیدار بود و قلم از نوشتن صبر و ایثارگری و فداکاری شهدا و همین طور آرامشی که از این خانواده شهید گرفتم قاصر است.
، آذربایجان شرقی حدود ۱۰ هزار شهید، ۲۴هزار جانباز و نزدیک ۲هزار نفر آزاده تقدیم انقلاب اسلامی کرده است.
Save