وحید خدادادی/ روزنامه نگار
مرداد ماه ۱۴۰۰ پایان دولت تدبیر و امید است، هشت سال ریاست بر دستگاه اجرایی تمام میشود و حسن روحانی از پاستور اسباب کشی خواهد کرد. مطابق رسم معمول و با نزدیک شدن به انتخابات ریاست جمهوری یک به یک گزینه های تصدی این عنوان بر سر زبان ها میافتد. در ۴۸ ساعت گذشته و در کوران کرونا و لیالی قدر فضای رسانه ای و سیاسی کشور در فضای عجیب دست به کار شده وگمانه زنی ها در این رابطه شروع شده است.
چهره هایی چون قالیباف و میرسلیم خصوصا مورد اول زمانی که دیدند آبی از انتخابات ریاست جمهوری گرم نمی شود، سودای بهارستان کردند و به احتمال بسیار با تشکیل گردان تقنین، در قوه ای دیگر مچ اندازی می کنند. اصولگرایان که پیروز آوردگاه یک سویه مجلس بودند، سعی دارند تا به هر نحو ممکن اداره قدرت پاستور را هم در دست گیرند .
در این چند روز اسامی مختلفی در این رابطه برده شده که به نظر حضور آنان در پاستور با تردیدهایی روبروست. چهره هایی چون لاریجانی، احمدی نژاد، آذری جهرمی و پزشکیان.
عدم کاندیداتوری لاریجانی برای انتخابات مجلس یازدهم بعد از سه دوره ریاست، این شائبه را تقویت می کند و او یک بار دیگر بعد از ۸۴ بخت خود را بیازماید و نیم نگاهی به اجماع اصلاح طلبان بر روی نام وی دارد. پزشکیان بار دیگر به مجلس راه یافته و بعید به نظر میرسد که در میانه راه عطای نمایندگی را به لقایش ببخشد و اقلا در این دوره احتمال کاندیداتوری او بعید به نظر میرسد. شاید تمدید زمان نایب رییسی مجلس فعلا عمده هدف او در شرایط فعلی سیاسی باشد.
جهرمی وزیر جوان روحانی که از نحوه مدیریتش سودای پاستور به مشام میرسد، چندان هم که باید دور از ذهن نیست و بایستی منتظر فضای سیاسی ماه های منتهی به انتخابات بود و اظهار نظر در رابطه با حضورش در این عرصه عجولانه است.
قصه محمود متفاوت از دیگر اسامی است! روحیات او در روزهای بعد از ۹۲ نشان داده که تمایل بسیاری برای تصدی مجدد این پست دارد و از آنجایی که انسانی غیر قابل پیش بینی است و توصیه و مشورت اطرافیانش و خیرخواهانش در او تاثیر چندانی ندارد، می تواند جزو
گزینه های کاندیداتوری باشد. او که این روزها بعد از جنجال های رسانه ای پیرو بازداشت هم رزمانش آرام است، عملا بعد از خروج لاریجانی ها از اریکه قدرت انفعال پیشه کرده و شاید این سکوت آرامش قبل از طوفان است.
هر چند اگر اصولگرایان نتوانند چهره ای برای ترغیب مردم به رای پیدا کنند، می توانند روی او حساب کنند، اما واقعیت سیاسی داخل کشور در طی این چهار دهه نشان داده که عمر سیاسی او تمام شده و امید بازگشت مجدد به قدرت بعد از پرده دری های بسیاری که صورت داده، بعید می نماید. فضای سیاسی ۱۴۰۰ از آنجایی که در عرصه سیاسی کشور ما تاریخ تکرار می شود، چیزی شبیه ۸۴ است که شاهد ثبت نام طیف عظیمی از رجال سیاسی خواهیم بود. اما در آن دوره هم با وجود چهره های اسمی و وزنه های بزرگ سیاسی چون هاشمی و کروبی، قرعه به نام احمدی نژادی افتاد که کمتر کسی نامی از او شنیده بود. در این دوره نیز امکان ظهور چهره کم نام و نشان و موفقیت او در آزمون بعدی ریاست جمهوری دور از ذهن نخواهد بود.چهره اصولگرا و البته جوان که مختصات نو اصولگرایی داشته باشد و شعارهایش جوان پسند!
شاید دلیل مانور رسانه های اصولگرا روی نام احمدی نژاد از همین جا آب میخورد که به ناگاه و یک شبه شاهد پدیده ای باشیم که قبلا نام و آوازه ای نداشته و کاندیدای شب انتخاباتی باشد و پروپاگاندای رسانه ای اصولگرایان حضور او را به معجزه سیاسی تشبیه کند و از او محمودی دیگر بسازد.
Save